اثر بخشی تبلیغات
تبلیغات غلط و بدون هدف میتواند عملا میزان فروش یک محصول را کاهش دهد یا سهم بازار شما را از بین ببرد.
در یک تحقیق معلوم شد مصرف یک نوشیدنی خاص در میان افرادی که آگهی آن را به یاد داشتند، کمتر از افرادی بود که آن را فراموش کرده بودند. تولیدکننده نوشابه میلیاردها تومان صرف تبلیغاتی کرده بود که باعث فروش نرفتن آن میشد.
طبق تحقیقات انجام شده بر روی ۷۸نام تجاری این نتیجه به دست آمد که در حدود ۷۰درصد تبلیغات انجام شده تاثیر کوتاهمدت بر فروش داشتهاند. از این میان ۴۶درصد آن هم تاثیر بلندمدت داشتهاند.در
حدود ۱۰۰سال پیش نیز ویلیام هسکت (William Hesketh) گفته بود نیمی از تبلیغات انجام شده به هدر میرود فقط ما نمیدانیم کدام نیمه ازآن؟!
در سال ۱۹۹۷شرکت اپل(APPLE) برنامهء تبلیغاتی راهاندازی کرد که در آن ازشخصیتهایی چون آلبرت انیشتین، محمد علی کلی و پابلو پیکاسو استفاده کرده بود وشعار اصلی آن این بود:
متفاوت بیندیش(Think Different) این تبلیغ در سال ۱۹۹۸جوایز متعددی از جمله شیر نقرهای فستیوال کن را از آن خود کرد اما بعد از آن طی سه ماه، میزان فروش شرکت به ترتیب شروع به کاهش کرد.
از سال ۱۹۹۹تا ۲۰۰۱نیز ۸۴درصد تبلیغاتی که جوایزی را از آن خود کردند شامل مزاح و لطیفه بودهاند و تنها ۲۲درصد آنها مخاطب را به خرید کالا دعوت میکرد.
متاسفانه از دید بسیاری ازنویسندگان تبلیغات، تفریح مهمتر از فروش است.
پنج دلیل که باعث عدم موفقیت در تبلیغات میشود:
-
۱-تخصیص بودجه اشتباه :
:بسیاری از شرکتهابرای انجام تبلیغات بودجهای تخصیص میدهند اما هیچ نمیدانند این بودجه برای به نتیجه رساندن پروژهء تبلیغاتی کافی است یا نه؟ مثال رایجی در این باره وجود دارد که میگوید رسیدن به هدف در تبلیغات مانند شکار اردک است. فرض کنید به شما مقداری باروت و ساچمه میدهند اما مقدار باروت به حدی نیست تا این ساچمهها را به سطح ارتفاع پرواز اردکها برساند. در نتیجه هر چقدر هم که شلیک کنید چیزی عاید شمانخواهد شد به عبارتی با بودجه کم هیچ گاه اثرگذاری مثبتی در تبلیغات نخواهیم دید..
-
۲-شناخت نام کالای شما شرط کافی نیست :
بسیاری از دستاندرکاران تبلیغات میپندارند در صورت شناخت نام کالا یا خدمتشان در اذهان عمومی، راه برای دستیابی به سبد خرید مشتریان باز است.اما اشتباه بزرگی است که فکر کنیم در صورت مطرح بودن نام شرکت یا کالا هر کس سراغ ما خواهد آمد. همه مکدونالد(McDonalds) را و برندهای معروف را میشناسند اما همه از آنجا غذا نمیخرند، باید برای جذب مشتری انگیزه ایجاد کرد.
-
۳-برخورد کارکنان و مدیران خود را کنترل کنیم و آموزش دهیم :
فراموش نکنیم کارکنان ما و چگونگی برخورد آنها با مشتری، خودتبلیغ بسیار مهمی است. هر حرکت و جمله آنها برای مشتریان موجود و آینده یک تبلیغ محسوب میشود. شما میتوانید بهترین تبلیغات را برای شرکت خود انجام دهید اما یک برخورد اشتباه از طرف منشی یا هر یک از مدیران شما در بخشهای روابط عمومی یا صادرات یا بازاریابی یا ویزتورهای سطح شهر میتواند تمامی میلیونها تومان رقمی را که برای معرفی شرکت خرج کردهاید، به باد دهد.
-
۴-مشتریها و مخاطبان خریدار خود وسلایق آنها را بشناسید :
در حقیقت به دنبال اطلاعاتی باشید که نیازها و خواستههای مصرفکننده و مشتری شمار ا در برداشته باشد و آنها را تفکیک کنید و دسته بندی کنید و سلایق را در تمام استانها استخراج کنید و بعد اقدام به تولید محتوا کنید
-
۵-به موازات تبلیغات باید بازاریابی کنید :
از تکنیکهای بازاریابی نوین استفاده کنید و همراه با کمپین تبلیغات بایستی کمپین بازاریابی طراحی کنید . بازاریابی هم مثل تبلیغات یک سرمایه گذاری است تبلیغات باید به سرعت باعث فروش شود. اگر هزینه تبلیغات را مانند هزینههای دیگری چون آب، برق، تلفن یا هزینه حقوق پرسنل می بینید سخت در اشتباهید.